بارها پیش اومده که تصمیم گرفتم کاری رو انجام بدم، مثلا محصول یا خدمت جدیدی رو خلق کنم اما وقتی وارد مسیر اجرا شدم، فرصت‌های دیگری سر راهم قرار گرفته که منو به ارائه‌ی خدمتی متفاوت، با سودآوری بیشتری هدایت کرده... جالب اینجاست که محصول و یا خدمت نهایی جدید اصلا به اون ایده‌ی اولیه شباهتی نداشته.

حتی مورد داشتیم بعدها به مسیر اول خودم برگشتم و ایده‌ی اولیه که در سر داشتم رو اجرایی کردم و دیدم که استقبالی ازش نشده، یعنی اون فرصت جدیدی که در مسیر بهش برخوردم و اصلا پیش بینی نشده بود سودآوری و نتایج بهتری نسبت به ایده‌ی اولیه برام داشته!!!

حالا حرفم چیه؟ اگر چه که ما باید برای زندگی و کسب و کارمون هدف‌گذاری کنیم و در مسیر رسیدن به هدفمون حرکت کنیم اما پافشاری بیش از حد بر روی اجرای مو به موی نقشه‌ای که در سر داریم می‌تونه اشتباه باشه!

گاهی فرصتی پیش میاد که ما رو به سمت و سوی بهتری هدایت میکنه و از یه مسیر دیگه ما رو به هدفمون میرسونه، حتما نباید اون چه که فکر میکنیم و از مسیری که تعیین می‌کنیم بهش برسیم... شاید مسیر جدید بهتر و کم دردسرتر باشه، شاید ما رو به سود بیشتری برسونه، یا در زمان کوتاهتری به هدف برسیم، شاید هم قرار نیست هیچ کدوم از اینها اتفاق بیفته و قراره به نتیجه‌ای متفاوت برسیم! و با تجربه و دانش بیشتر در فرصت‌های بعدی دست آوردهای بزرگ‌تری داشته باشیم!

به عبارتی ما نمی‌تونیم آینده رو پیش‌بینی کنیم.همه‌ی این احتمالات و اتفاقات وجود داره که زنجیروار به هم متصل هستند و روی اتفاقات بعدی تاثیر می‌گذارند. ما نمیدونیم چه چیزی، در چه زمانی و با چه کیفیتی در انتظار ماست... فقط میتونیم بین (تنبلی، ناامیدی، بی انگیزگی، ترس) و یا (حرکت، امید، انگیزه، توکل) یک گروه رو انتخاب کنیم...

گاهی در این مسیر برنده میشیم گاهی هم می‌آموزیم و این آموخته ها ما رو برای فرصت های بعدی آماده میکنه...

مشاوره و آموزش تخصصی کسب و کار با اوژن استوار
کتاب سفری از کارمندی به کارآفرینی