مردم دوست دارن خوب به نظر بیان، دوست دارن با پرستیژ بالا دیده بشن و از این موضوع لذت می‌برن... ما باید در فرآیند بازاریابی‌مون به این لذت توجه داشته باشیم... گاهی محصولات و خدمات ما مستقیما با افزایش پرستیژ مخاطب در ارتباط هستن مثل اتومبیل، پوشاک، جواهرات و...

سالن زیبایی رو تصور کنید که در بدو ورود پذیرایی مناسبی رو از مخاطب به عمل میاره، با ادبیاتی صمیمی و محترمانه با مشتری صحبت می‌کنه و حس مهم بودن رو به او میده، مراحل مازادی که شاید در نتیجه نهایی تاثیر آنچنانی نداشته باشه رو اجرا می‌کنه تا نشون بده برای مخاطبش ارزش قائله و در نهایت پس از کلی احترام و توجه مبلغ بالایی رو بابت خدمات ارائه شده دریافت می‌کنه... این سالن زیبایی به حرفه‌ای بودن و گروون بودن معروفه... مخاطب با وجود اینکه میدونه همین نتیجه رو می‌تونه جای دیگه‌ای بدست بیاره اما حاضره هزینه‌ی بیشتری رو پرداخت کنه و بگه من فلان سالن زیبایی میرم... من می‌تونم چنین مبلغی رو پرداخت کنم و خدمت ویژه و حرفه‌ای رو تجربه کنم و در نهایت پرستیژ بالاتری رو احساس کنه.

مشتری از خرید خودروی گران‌قیمت، فقط به دنبال امنیت یا آسایش بیشتر نیست او برای اینکه در جایگاه بالاتری نسبت به دیگران قرار بگیره حاضر مبالغ هنگفتی رو پرداخت کنه... او اتومبیلی رو میخره که پیش‌تر حس پرستیژ رو از محتوای تبلیغاتی‌ش گرفته باشه... اگر من فروشنده‌ی این گروه از محصولات باشم در تبلیغاتم باید کاری کنم که مخاطب مهم بودن و مورد توجه بودن رو حس کنه...

چقدر بازاریابی دوست داشتنی هستش، پر از عناصر پیچیده که وقتی با ظرافت کنار هم قرار می‌گیرن، حاصل کار اون چیزی میشه که دلت می‌خواد... در نهایت Prestige مثل باقی Pهای آمیخته بازاریابی مهمه...

مشاوره و آموزش تخصصی کسب و کار با اوژن استوار
کتاب سفری از کارمندی به کارآفرینی