فرض کنید، بازی‌های جام جهانی نزدیکه و دوستان دور هم جمع میشن و بازی‌ها رو با هم میبینن... من برای تبلیغ محصولم که بسته‌های کوچک تخمه، مغز بادام، پسته‌ و... هست، تبلیغی می‌سازم و به استقبال این رویداد میرم... در اون تبلیغ گروهی از دوستان رو نمایش میدم که دور هم جمع شدن و تنقلات برند من رو موقع تماشای بازی‌های هیجان انگیز جام جهانی میل می‌کنن... تکرار این تبلیغ ذهن مخاطب رو شرطی میکنه، نتیجه : امشب که قرار هست بچه ها بیان بازی رو با هم ببینن، برای پذیرایی از اونها چی میخره؟ همون محصولی رو که به دیدن بازی فوتبال قلاب شده، همون محصولی که به جمع دوستان قلاب شده، همان محصولی که به هیجان دیدن بازی متصل شده...

تبلیغات وبازاریابی

وقتی که در تبلیغ مارلبرو بارها و بارها مخاطب می‌شنوه که بعد از غذا و سکس، سیگار میچسبه، محصول سیگار به صورت ناخودآگاه به دو عمل غذا و سکس متصل میشه، به عبارتی مخاطب بدون اینکه متوجه باشه بعد از غذا یا سکس به کشیدن سیگار تمایل پیدا میکنه، چون فرآیند شرطی‌سازی روی ذهنش انجام شده و عمل سیگار کشیدن به دو عمل دیگر متصل شده...

غذا خوردن، خوابیدن، ورزش کردن و ... همه محرک‌هایی هستن که می‌تونیم با قلاب کردن محصولات و خدمات‌مون به اونها، فروش‌مون رو افزایش بدیم، اما کدوم یکی از این محرک‌ها اثربخشی بیشتری داره؟؟؟

اون محرکی که بسامد رخ دادنش بیشتر باشه، یعنی اینکه مثلا به طور متوسط در طول روز ۳ وعده غذا می‌خوریم، یک بار ورزش میکنیم، یک بار حمام میریم و...

یه فرد سیگاری که ذهنش به عمل غذا خوردن شرطی شده باشه، حداقل ۳ بار در روز و بعد از هر وعده به سیگار کشیدن ترغیب میشه... حالا اگر سیگار رو به جای غذا با چای قلاب کنیم. و او در روز ۷ بار چای بنوشه در نتیجه میزان ترغیب شدن به مصرف محصول بالاتر میره...

برای قلاب شدن یک محصول به محرکی باید بارها و بارها اون تبلیغ دیده بشه تا ذهن رو نسبت به اون محرک شرطی کنه...

مشاوره و آموزش تخصصی کسب و کار با اوژن استوار
کتاب سفری از کارمندی به کارآفرینی