فرض کنید به مسافرت رفتید و شناختی از رستورانهای محلی ندارید کدام رستوران را انتخاب میکنید؟ معمولا تو این شرایط رستورانی که شلوغتره شانس بیشتری در انتخاب شدن داره... چرا؟! چون اگر غذاش خوب نبود که جلوش صف نمیکشیدن!...
مغز ما زمانی که اطلاعات کافی و مطمئنی برای تصمیمگیری نداره به طور ناخودآگاه از دیگران تقلید میکنه... نه تنها در انتخاب رستوران بلکه خیلی وقتا ما غذایی رو سفارش میدیم که بقیه سفارش دادن... مردم اغلب اونچه که در اطرافشون میگذره رو تقلید میکنن...
حالا ما در جریان بازاریابی کسب و کارمون با نمایش مکرر مشتریانی که در حال استفاده از محصولات و خدمات ما هستن، مخاطبان جدید رو به خرید و تقلید از اونها ترغیب میکنیم.
یکی از اهدافی که در کمپینهای تبلیغاتی باید مورد توجه قرار بگیره همینه... رفتاری برای تقلید رو به مخاطبان هدف نمایش میدن... تا اون محصول یا خدمت برای اونها عمومیت پیدا کنه و پرداختن بهش یه امر طبیعی به حساب بیاد...
به طور کلی اگر در تبلیغات احساسات مخاطب درگیر بشه، سلبریتی محبوبش این محصول رو بهش توصیه کنه و مغزش با تبلیغات مکرر برای استفاده از محصول شرطی سازی بشه و به محرکهایی با بسامد بالا گره بخوره و ببینه افراد زیادی در جامعه در حال استفاده از اون محصول یا خدمت هستن، او نیز بهطور ناخودآگاه به خرید وادار میشه... اینطوری که فروش افزایش پیدا میکنه حتی اگر محصول مضر باشه...