اشتباه خیلی از ماها اینه که برای تدوین برنامه بازاریابی مون وقت نمیذاریم! هولیم که وارد اجرا بشیم... اوج برنامهریزی بعضی از دوستان اینه که یه ادمین اینستاگرام میگیرن و یه پولی بابت سئو به فلان شرکت میدن و یکی رو هم میارن هر روز تولید محتوا کنه... این مدل تفکر و اقدام معمولا با شکست روبرو میشه... یا اگرم تهش شکست نباشه موفقیت چشمگیری هم نیست... بازاریابی و تبلیغات بدون برنامهریزی مثل قمار میمونه با احتمال شکست بالا.
جستجوی عبارت " بازاریابی "
برای مخاطبی که فروشنده رو نمیشناسه و بهش اطمینان نداره، خرید کردن ازش سراسر ریسک هست! ما به عنوان فروشنده باید ترس مخاطب از بیکیفیت بودن محصول رو کاهش بدیم پس تک تک جملاتی که در فرآیند فروش به مشتری میگیم از اهمیت خاصی برخورداره... بعضی "وعده" ها میتونه حکم آب روی آتیش رو داشته باشن و مشتری رو نسبت به خریدش مطمئن کنن...
مردم دوست دارن خوب به نظر بیان، دوست دارن با پرستیژ بالا دیده بشن و از این موضوع لذت میبرن... ما باید در فرآیند بازاریابیمون به این لذت توجه داشته باشیم... گاهی محصولات و خدمات ما مستقیما با افزایش پرستیژ مخاطب در ارتباط هستن مثل اتومبیل، پوشاک، جواهرات و...
هیچ کسی، تاکید میکنم، هیچکسی، نمی تونه موفقیت یه کمپین تبلیغاتی رو تضمین کنه! اگر کسی چنین ادعایی کرد یا ناآگاه و بیتجربه هست یا کلاهبردار! کنترل تمامی عوامل داخلی و خارجی برای رسیدن به هدف غیر ممکنه،
یک عکس میتونه بیش از 1000 کلمه ارزش داشته باشه. تبلیغات بر پایهی تصاویر به مراتبط اثربخشتر از زمانی هست که یک پوستر مملو از کلمات رو به مخاطب نمایش میدیم. منطق این قانون بسیار سادست، برای درک یک عبارت، مخاطب باید اول اون رو بخونه در حالی که برای درک یک تصویر فقط باید نگاهی به اون بندازه. خوندن به زمان بیشتری نیاز داره و ما نباید انتظار داشته باشیم مردم برای خوندن تبلیغات متنیمون وقت بذارن!