دیروز سوالی را در استوری اینستاگرام صفحه مشاورین کسب و کار مطرح کردم که "ترس باعث شده به کدوم یکی از اهدافتون نرسید؟" و جوابهای بسیاری رو عزیزان ارسال کردند که در هایلایت "ترس" میتونید مطالعه کنید. بیاید روی این "ترسها" یه اسم دیگه بذاریم. صداشون کنیم "داستانها" ... ترس در واقع نوعی از داستانسرایی غیرعمدیه که همهی ما از بدو تولد باهاش آشناییم.
مثلا به خودمون میگیم "اگر مهاجرت کنم و از ایران برم میترسم که خانوادم رو از دست بدم" ، "اگر کسب و کارم رو راه اندازی کنم و شکست بخورم همین سرمایه اندک رو هم نخواهم داشت" درباره اتفاق هایی که نیافتاده بر اساس مشاهده ها و شنیده های قبلی داستان سرایی می کنیم. این داستان ها گاهی درست است و گاهی غلط ... همان اندازه که ترسو بودن و حرکت نکردن مانع موفقیت است، نترسیدن و بدون تفکر دل را به دریا زدن نیز خطرناک است!
من هم مثل همهی شما عزیزان برای تک تک مراحل زندگی و تصمیماتی که گرفتم تردید داشته و ترسیدهام، گاهی زیاد و گاهی کم، اما همیشه چنین حسی وجود داشته است... مهم است که در لحظهای که از انجام کاری میترسیم و سعی بر منصرف کردن خود داریم کمی درنگ کنیم، احساسمان را کنترل کرده و در زمان مناسب برای سنجش شرایط پیش رو تحقیق، مشاوره و مطالعه کنیم و در نهایت دو کفهی ترازو را پر کنیم! ترازویی که در یک سمت آن نوشته شده "از دست دادن" و در سمت دیگر آن نوشته شده "بدست آوردن" ... شما بر اساس هر تصمیمی که میگیرید چیزی را از دست میدهید و ارزشی را بدست میآورید ...
ریسکپذیری و نترس بودن خوب است به شرط آنکه ریسکپذیری آگاهانه باشد، یعنی با وجود اینکه ما نمیتوانیم همهی جنبههای یک تصمیم را ببینیم و نمیتوانیم به طور کامل و 100% معایب و مزایای یک حرکت را بسنجیم، اما میشود با جمعآوری و پردازش اطلاعات و سنجیدن دستآورد نهایی به بررسی ارزش آن اقدام پرداخت.
کسب 9 مهارتی که در دو مقاله قبلی اشاره کردم میتواند ترس از حرکت کردن را در شما بشکند، من هیچوقت طرفدار تشویقهای کورکورانه و پیام های انگیزشی بی سر و ته نبوده و نیستم از این جهت در ادامه به توضیح و نحوه آموختن این 9 مهارت خواهیم پرداخت و اهمیت آنها را در زندگی میگویم تا انگیزه لازم برای کسب آنها ایجاد شود و با آگاهی کافی بتوانیم با ترسهایمان مواجه شویم.