قبل از اینکه بحران کرونا پیش بیاد و من متوجه بشم که این بحران حالا حالاها مهمان ماست، اهدافی رو برای سال ۹۹ در دفترم نوشته بودم... اما دیشب که مروری روی اهدافم داشتم متوجه شدم بسیاری از اونها تحت تاثیر شرایط اقتصادی و کرونایی امروز قابل دستیابی نیستن... یا حداقل برای یکی دو سال آینده نمیشه براشون برنامهای داشت...
مثلا تصمیم داشتم امسال به جای برگزاری کارگاه های هفتگی روی همایشهای فصلی متمرکز بشم که ممکن نیست... یا تصمیم داشتم در یک دوره غواصی شرکت کنم و این مهارت رو یاد بگیرم که اون هم باز در شرایط کنونی ممکن نیست! یا برای بحث گردشگری و سفرهایی که میرم مقاصدی رو انتخاب کرده بودم که امروز اون کشورها مرزهاشون رو به روی ما و خیلی از کشورهای دیگه بستن و...
اما این شرایط و محدودیتها باعث نشده که دست از حرکت بردارم... بلکه سعی کردم با "پذیرش شرایط" و "انعطافپذیری" هدفهای جدید رو به هدفهایی که فعلا اجرایی کردنشون ممکن نیست قرار بدم و نذارم بحران کنونی پیشرفت من رو متوقف کنه و مهمترین سرمایم که "زمان" هست رو ازم بگیره...
اگر چه باشگاههای ورزشی بسته شدن اما من میتونم با پیادهروی و کوهنوردی ، سلامتم رو حفظ کنم.
اگرچه امکان برگزاری همایشهای فصلی نیست اما میتونم با رعایت پروتکلهای بهداشتی کارگاه هایی با ظرفیت محدود برگزار کنم یا روی جلسات خصوصی متمرکز بشم.
اگرچه امکان سفر به کشورهای دیگر در شرایط کنونی مهیا نیست اما میتونم با در نظر گرفتن محدودیت ها بعد از فروکش کردن آمار بالای مرگ و میر به طبیعت_گردی (مسئولانه) رو بیارم.
اگرچه خیلی از اهداف من تحت تاثیر بحران هست اما کوهی از کتاب های نخوانده منتظر من هستند و این زمان بهترین فرصت برای خوندن اونهاست...
خلاصه مطلب آنکه انعطاف_پذیری و چابک بودن به ویژه در شرایط بحرانی به ما اجازهی دیدن فرصت های جدید رو میده و از هدر رفتن زمان و سرمایمون جلوگیری میکنه...
دوست داری بعد از این بحران بگی من همه چیزم رو از دست دادم، هیچ استفادهای از زمانم نکردم، هیچ مهارت جدیدی رو یاد نگرفتم، و در خوشبینانهترین حالت همون ادم قبلی هستم یا اینکه دوست داری بگی که اگر چه دوران سختی بود اما من این چند کتاب رو خوندم، فلان قدر وزنم رو کم کردم و به زندگی سالم نزدیک تر شدم، روی این فرصت شغلی جدید که در بحران میشد بهش پرداخت تمرکز کردم و اینها دستآوردهای من از شرایط بحرانی و سخت بوده...