برای مخاطبی که فروشنده رو نمیشناسه و بهش اطمینان نداره، خرید کردن ازش سراسر ریسک هست! ما به عنوان فروشنده باید ترس مخاطب از بیکیفیت بودن محصول رو کاهش بدیم پس تک تک جملاتی که در فرآیند فروش به مشتری میگیم از اهمیت خاصی برخورداره... بعضی "وعده" ها میتونه حکم آب روی آتیش رو داشته باشن و مشتری رو نسبت به خریدش مطمئن کنن...
برای خرید کفش کوهنوردی مراجعه میکنم، مبلغ کفش به نظرم زیاده اما اگر کیفیت خوبی داشته باشه حاضرم اون مبلغ رو بپردازم، برچسب ۵ سال ضمانت رو روی کفش میبینم، ولی باز هم از انتخابم مطمئن نیستم... فروشنده متوجه دو دلی من میشه و میگه "آقا من سالهاست که کفش کوهنوردی میارم و کوهنوردان بسیاری از من خرید میکنن، تا حالا ندیدم کسی از این مدل ناراضی باشه، شما این کفش رو ببر کوه و کمر، اصلا هر روز باهاش سنگنوردی کن! مهم نیست چکارش میکنی! این جنس خراب بشو نیست، اگر مشکلی پیش اومد بیارش برای من، الکی که ضمانت ۵ ساله نداره..."
بارها گفتم، خرید فرآیندی احساسی هست. این جملات و وعدهها شاید برای برخی منطقی نباشه اما مخاطب رو نسبت به خرید مطمئنتر میکنه و تاثیرش از یه لیبل ساده ۵ سال ضمانت به مراتب بیشتره...
بچههایی که تو کارگاههای آموزشی من شرکت کردن مثال عسل فروشی آنلاین رو شنیدن که برای اطمینان مخاطب میگفت "عسلهای این سایت همه طبیعی و با کیفیت هست، بخرید، بخورید، از طعم و کیفیت اونها راضی نبودید، پس بدید، کل پولتون رو بدون سوال برمیگردونم"... منطقی نیست! شاید حتی بهداشتی هم نباشه! اگر عسلی که به من داده دستخورده و پس فرستادهی یکی دیگه باشه چی؟! هزینه مرجوعی کالا رو کی میده؟... ولی تو اون لحظه مشتری به این احتمالات توجهی نداره، اگر خریدار واقعی باشه درگیر احساسه، این جملات جواب میده، او رو از خریدش مطمئن میکنه...توجه به تک تک عناصر آمیخته بازاریابی الزامیست.