فرآیند بازاریابی کسب و کارمون باید حس و تجربهی مثبتی در مخاطب هدف ایجاد کنه، مثلا اگر در محتوای تبلیغاتی از ترس به عنوان انگیزهی خرید کمک میگیریم، باید در انتهای محتوا راه حلی مناسب و کارآمد ارائه کنیم تا حس ترس رو به خوبی از بین ببره...
این موضوع رو در مورد تبلیغات خدماتی مثل بیمه عمر و حوادث میشه دید... در بعضی تبلیغها، عزیزان برای جلب توجه مخاطب، تصویر دردناکی از شخص مصدوم یا از خانههای سیلزده و زلزلهزده منتشر میکنن، سپس همونجا محتوا رو قطع میکنن! و در انتها به نمایش لوگوی شرکت بیمه بسنده میکنن!...
این سناریوی خوبی نیست، بیش از اینکه تبلیغ باشه، ضد تبلیغه، چرا که برآیند احساس مخاطب پس از دیدن تیزر تبلیغاتی منفی هست، باید در ادامه راهحل مناسبی جلوی پای مخاطب بذاریم و او رو از اینکه محصول و خدمت ما راهحل یا جبرانی برای این معضل هست، مطمئن کنیم.
البته که ایجاد حس مثبت فقط در محتوای تبلیغ نیست، روابط عمومی مجموعه نیز در شکلگیری این حس بسیار موثر هست، حتی نحوهی بسته بندی محصولات میتونه حس مثبت یا منفی رو القا کنه، یه هپیکال (happy call) ساده، کل تجربهی مشتری رو تحت تاثیر قرار میده... پس میبینید که Positivity به کل فرآیند بازاریابی مربوط میشه و مختص یک عنصر نیست...